صرف نظر از علت وقوع حادثه بنغازی، کشته شدن سفیر آمریکا توسط مهمترین هم پیمان واشنگتن در سرنگونی رژیم معمر قذافی، بار دیگر مسئله شکل گیری طالبان، القاعده و رو در رو شدن سازمانهای سلفی با پدر خوانده خود را به میز تحلیلگران امور خاورمیانه کشاند.
به اعتقاد برخی از کارشناسان، گروه های سلفی که در یک هم پیمانی خارق العاده با سرنگونی رژیم معمر قذافی بار دیگر همسویی گروه های سلفی را با اهداف آمریکا در منطقه در دوره جنگ سرد و پس از آن از افغانستان گرفته تا عراق نشان دادند، این بار در لیبی نیز اوج این همسویی را به منصه ظهور رساندند.
سلفی ها که همگان بسیجشان را در افغانستان علیه اتحاد جماهیر شوروی و هم پیمانیشان با آمریکا برای بیرون راندن کمونیستها در دهه هشتاد میلادی به یاد دارند، پس از آنکه موفق شدند جنگ طایفه ای بزرگی در عراق به راه بیندازند، به لیبی منتقل شدند تا کار معمر قذافی دیکتاور لیبی را در راستای یک طرح آمریکایی ـ غربی بسازند و در برابر دیدگاه مبهوت میلیون ها بیننده تلویزیونی، معمر قذافی را کشته و جسدش را به نمایش بگذارند، تا یاد و خاطره سقوط کابل به دست طالبان به اذهان تداعی کند .
اما این تمام ماجرا نبود و برای تکمیل پازل تاریخی که در افغانستان رخ داد، سلفی ها این بار سناریو قتل سفیر آمریکا در لیبی را کلید زدند تا در خوش بینانه ترین شرایط ممکن، تداعی کننده رو در رو شدن مجدد سلفی ها با پدر خوانده خود باشد.
این در حالی است که برخی از تحلیلگران این قتل را هم در راستای ایفای نقش سلفی ها برای فراهم کردن حضور پررنگ تر آمریکا در منطقه تفسیر می کنند.
به هر شکل با کشته شدن کریستوفر استوینس سفیر آمریکا در بنغازی، سناریوی افغانستان با تمام تفاصیل آن، که دست آخر منجر به حوادث 11 سپتامبر شد، در لیبی هم به شکل دیگری تکرار شد.
با نگاهی به عملکرد سلفی ها در لیبی شاهد آن هستیم، سوای شکست آنها در رسیدن به قدرت، بقیه سناریوی افغانستان در این کشور نیز تکرار شده است، از الزامی کردن حجاب در مناطق تحت کنترل، انهدام مساجد و مزارها حتی مساجدی که جزو میراث تاریخی لیبی به شمار می روند و برخورد شدید با فعالیت زنان در خارج از منزل از جمله اقداماتی است که پیش از این یک دهه پیش شاهد انجام آن در افغانستان بودیم تا لیبی هم همانند بقیه کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا با حضور سلفی ها در معرض تحولات فاجعه باری قرار بگیرد.
گروه القاعده که آمریکا این بار بر آن نام گروه های جماعت سلفی نهاده برای خود پایگاه مستحکمی در شمال آفریقا ایجاد کرده و به بقیه کشورها از جمله سوریه تروریست اعزام می کند.
آمریکا از طریق نسخه جدید القاعده امروز نه تنها در لیبی، بلکه تا شمال مالی نیز بازوهای تروریستی خود را گسترش داده است و گرچه گفته می شد که آمریکا درسهای زیادی که از حوادث افغانستان و 11 سپتامبر فراگرفته است را در چگونگی تعامل با این گروه ها لحاظ می کند، اما شاهد آن هستیم که سلفی ها چاقوی هستند که دسته خود را می برند.
حادثه کشته شدن سفیر آمریکا در لیبی این پرسش را هم مطرح می کند که آیا چنین سناریویی در سوریه را هم برای آمریکا می توان متصور شد یا آنکه رویکرد جدیدی از سوی کاخ سفید در این کشور اتخاذ خواهد شد.
و به تعبیری واضحتر آیا در سایه حضور و فعالیت انواع و اقسام گروه های سلفی در سوریه و حمایت مستقیم و غیر مستقیم آمریکا از این گروه ها آیا شاهد تکرار سناریو افغانستان و لیبی در سوریه هم خواهیم بود، یا واشنگتن حداقل پیش از آنکه شاهد تلفات جدیدی از شهروندان خود باشد، نسبت به این رویکرد خود هوشیار خواهد شد ؟
پاسخ این پرسش در آینده مشخص می شود.
خبرگزاری مهر - گروه بین الملل : در شرایطی که تنها یک روز از یازدهمین سالگرد 11 سپتامبر می گذشت بار دیگر آمریکا از همان سوراخی که در آن زمان گزیده شده بود ، زخم خورد. تا بار دیگر این پرسش مطرح شود که چه نوع تعاملی میان ایالات متحده و گروه های سلفی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا وجود دارد.
کد خبر 1695652
نظر شما